شمیم استودیو | موسسه رسانه ای شمیم

تو هر نمازت...خدا خدا می کردی

همسایه هارو...دعا می کردی

همسایه ها هم...سنگ تموم گذاشتن

به جز اذیت...برات نداشتن

همون ها که تفسیر آیات کوثر رو خوندن

چجوری با هیزم در خونمون رو سوزوندن

علی رو بدون عمامه تا مسجد کشوندن

تو که رفتی اما ما موندیم و اهل مدینه

یکی شون نیومد یکم توی ختمت بشینه

یکی نیس بیاد این روزا بچه هاتو ببینه

داغ زینب عظیمِ...چند روز که یتیمِ

________

عگبچ يزهره . دنية علي كئيبه

مِثلچ تغَرَّب . آ يالغريبه

ما انسه يُمه . من نزلت المصيبه

عالغبره محسن . جثْته خَضيبه

ييمه اعله بابچ اشمنّه عطر المحنّه

ترس عيني دمعي و عله الساني ظلت لي ونه

عطر ضلعچ المنكسر هذا يالزهره چنّه

مگه میشه یادم بره دست به پهلو گرفتی

چجوری سه ماه تموم از پدر رو گرفتی

روز آخری خونه رو آب و جارو گرفتی

داغ زینب عظیمِ...چند روز که یتیمِ